تعریف ارزش و ارزش آفرینی در کسب و کار
به دلیل اهمیت ارزش و ارزش آفرینی در کسب و کار، آن را به عنوان یکی از مبانی کلیدی در مدیریت میدانیم.
ما معتقدیم که دغدغهی کسی که میخواهد مهارتهای خود را توسعه دهد و یا دانش مدیریتی خود را عمیقتر کند، میبایست ارزش آفرینی باشد.
اقتصاد کشور به کسانی نیازمند است، که مفهوم ارزش و شیوه های خلق ارزش را بفهمند و بدانند و بکوشند آن را در محیط خود به کار بگیرند.
هدف از ارزش و ارزش آفرینی در کسب و کار چه بوده است؟
اگر مرور کوتاهی به سرفصل دورههای MBA در دانشگاههای مختلف جهان و مدارس کسب و کار بیندازید، عنوانی به نام ارزش آفرینی در کسب و کار را مشاهده نمی کنید.
ارزش و ارزش آفرینی، معمولاً به عنوان بخش کوچکی از درس بازاریابی و همینطور سرفصلی از درس برندسازی مورد بحث قرار میگیرند.
اما فضای رایج آموزش مدیریت در ایران، بحث ارزش و ارزش آفرینی را به عنوان مبحثی مستقل مطرح می نماید.و هدف بهبود توانمندی ارزش آفرینی است.
اگر هم موفقیت یا ثروتی در کار باشد، محصول جانبی این ارزش آفرینی خواهد بود.
آنچه که یک کسب و کار اقتصادی را سودده یا حتی یک سازمان غیرانتفاعی را ماندگار میکند، ارزش آفرینی است.
ارزش آفرینی به معنای افزودن چیزی به جهان که قبل از ما وجود نداشته است و موجب تسهیل زندگی و کسب و کار برای دیگران میشود.
اگر این فرض را بپذیریم، میتوان گفت که همهی فعالان آموزشهای مدیریتی، باید این مسئولیت را بپذیرند که به ما بیاموزند چگونه میشود ارزشهایی ایجاد کرد که مفید، اثربخش، ماندگار و اقتصادی و سودده باشند.
تقریباً تمام مفاهیمی که در سلسله بحثهای ارزش آفرینی مطرح شدهاند، به نوعی به این حوزه توجه دارند.
مطالعه در باره ارزش آفرینی در کسب و کار را به چه کسانی توصیه میشود؟
کسانیکه علاقمند به آشنایی عمیقتر با استراتژی، بازاریابی، برندسازی و مدل کسب و کار باشند، درک مفهوم ارزش آفرینی برایشان یک ضرورت است.
در کل کسی که قصد دارد در باره MBA مطالعه نماید، پیشنهاد می شود ارزش آفرینی را به عنوان یکی از مطالب اولیه، در کنار مطالب تفکر سیستمی و مدل ذهنی و سایر مطالب مقدماتی، مورد توجه قرار دهد.
آیا مطالعهی ارزش آفرینی، پیش نیاز خاصی دارد؟
شما میتوانید هر یک از مطالب مقدماتی مدیریتی(شامل تفکر سیستمی، ارزش آفرینی، تصمیم گیری، مدل ذهنی، مهارت یادگیری و سیستمهای کنترل مدیریت) را به صورت مستقل و بدون نیاز به مطالعهی سایر مطالب مطالعه نمایید.
اما پیشنهاد می شود که قبل از مطلب ارزش آفرینی، مطلب تفکر سیستمی را مطالعه نمایید.
چون توجه به ارزش و ارزش آفرینی، از خروجیهای نگرش سیستمی است و طبیعتاً با درک مفهوم نگرش سیستمی، درک مفاهیم ارزش آفرینی سادهتر خواهد بود.
روش پیشنهادی برای مطالعهی ارزش آفرینی چیست؟
در صورتی که قصد دارید این مطلب را به صورت کامل و دقیق مطالعه نموده و درک کنید، پیشنهاد می شود گامهای زیر را به ترتیب طی نمایید.
ارزش و ارزش آفرینی در کسب و کار
گام اول – آشنایی با مفهوم ارزش و ارزش آفرینی
با توجه به اینکه ما کلمهی ارزش به شکلهای مختلفی به کار برده میشود(ارزش اقتصادی، ارزش فرهنگی، ارزش اخلاقی و …) لازم است بحث ارزش آفرینی را با تعریف ارزش شروع شود.
بهترین شیوهی درک مفهوم ارزش این است که به سرعت به سراغ گام بعدی نروید و حداقل دو تا سه روز کامل را صرف فکر کردن به مفهوم ارزش کنید.
قطعاً در طول روز، بارها و بارها با محصولات و خدمات مختلفی که فروخته میشوند مواجه خواهید شد.
از ساندویچی سر کوچه تا تاکسی سرویس محل کار. از خرید روزنامهای تا برنامهی تلویزیونی که میشود.
هر یک از این موارد، فرصت خوبی برای فکر کردن بیشتر به مفهوم ارزش است.
در این فاصله، میتوانید مفهوم پایداری را هم بخوانید.
مفهوم پایداری، فقط با ارزش آفرینی مرتبط نیست. بلکه میتواند به درک عمیقتر مباحث مختلف مدیریتی (از جمله استراتژی و تفکر سیستمی) نیز کمک کند.
گام دوم – آشنایی با فرصت طلبی و نمونههای ارزش آفرینی ناپایدار
شاید بجا باشد که، همانطور که از شغل کاذب حرف به میان می آید، از اصطلاح ارزش آفرینی کاذب هم صحبت شود.
اما منطق کسب و کار، صادق و کاذب نمیشناسد. هر چه هست پایداری و ناپایداری است.
اگر ارزشی که ایجاد میکنیم منافع دیگران را نیز تامین کند، پایدار خواهد بود و اگر صرفاً از طریق انحصار یا فرصتطلبی، به دنبال ایجاد ارزش باشیم، احتمالاً ناپایدار و کوتاه مدت خواهد بود.
تفاوت فرصت طلبی و ایجاد ارزش واقعی تصویر شفافتری از مفهوم ارزش در مدیریت را بیان میکند.
تفاوت دلالی و واسطه گری در واقع یک مثال از تفاوت فرصت طلبی و ایجاد ارزش واقعی است و در کنار آن مبحث معنا پیدا میکند.
گام سوم – آشنایی با نمونههایی از رایجترین مدلهای ارزش آفرینی اقتصادی
مبحث مستقلی برای آشنایی با مدلهای کسب و کار است که، در مورد شیوههای مختلف ایجاد ارزش و تبدیل کردن آن به منافع اقتصادی بحث خواهد شد.
گام چهارم– بازارشناسی
بازار خودرو خوب است (یا خراب است).
خدمات مسافرتی در ایران همیشه بازار داشته و دارد (یا اینکه دیگر نخواهد داشت).
بازار مسکن گرفتار رکود شده.
صنعت ساختمان چالشهای زیادی دارد.
کلمات بازار و صنعت، آنقدر در گفتگوهای روزمرهی ما به کار میروند که کمتر به مفهوم علمی آنها فکر میکنیم.
به همین دلیل، برای مطالعه در مورد ارزش آفرینی کمی در مورد بازار و صنعت صحبت می شود.
با مطالعهی طبقه بندی انواع بازارها آغاز کنید.
در مورد تفاوت بازار و صنعت را هم مطالعه کنید.
معیارهایی برای ارزیابی بازار هست که بسیار مهم و کلیدی هستند.
یکی از کلیدیترین مفاهیم ارزش آفرینی این است که اقتصاد را تعامل بازار و صنعت میسازد. صنعت عرضه میکند و بازار میخرد (همانطور که میبینید بازار، در کلام مدیریتیها با بازار در کلام اقتصاددانها تفاوت دارد).
همین میشود که اهل صنعت گاه از بازار شاکی میشوند و بازار (مشتریان) عموماً از صنعتگران (عرضه کنندگان) گله دارند و این دو، به دلیل تفاوت انگیزهها و خواستهها و منافع، عموماً حرف یکدیگر را به سختی میفهمند.
ارزش آفرینی، به نوعی پیدا کردن زمینهای مشترک میان صنعت و بازار است.
گام پنجم – ماجرای کلاسیک کالا و خدمت
هر چه پیش می رویم، با توسعهی تکنولوژی، تشخیص مرز بین کالا و خدمت دشوارتر میشود.
این شیوهی تقسیمبندی قدیمی، امروز به سادگی قابل استفاده نیست. کالاهای زیادی شکل خدمت پیدا کردهاند و خدمات زیادی به تدریج، به شکل کالاهای فیزیکی عرضه میشوند.
بگذریم از محصولات جدیدی که نمیتوان به سادگی برچسب کالا یا خدمت را بر روی آنها چسباند.
گام ششم– شناخت انگیزهی انسانها
کسی میتواند ارزش آفرین باشد که نیازها و انگیزههای انسانها را بشناسد.
انگیزههایی که گاهی از چشم خود ما انسانها نیز پنهان است. اما به هر حال، بر اساس آنها تصمیم گیری و رفتار میکنیم.
بحث انگیزه شناسی، مستقل مورد بحث است.
اما چون ارزش آفرینی، دروازهی ورود به تخصصیتر بازاریابی و فروش است، ترجیح داده میشود که در قالب عنوان ارزش آفرینی و انگیزهی انسانها بیان شود.